به گزارش ایسنا، نشریه "د ویک" در مطلبی به قلم نوا میلمن مینویسد: "طی روزهای اخیر اتحادیه اروپا تبدیل به سرمشقی برای پیوند داشتن با همدیگر شده است؛ رهبران این اتحادیه بر سر تدابیر فوقالعاده جدیدی برای یک بازیابی اقتصادی فراگیر در پی شیوع کروناویروس جدید توافق کردند؛ این توافق آنها نقطه عکس رویکرد سابق اتحادیه اروپا بعد از بحران مالی دهه گذشته بود که عمدتا بر ریاضت اقتصادی به جای مشوقها تاکید داشت. مهمتر از همه، این توافق دو تابوی ساختاری مهم را شکست. کمیسیون اروپا قرار است برای نخستین بار اجازه قرض گرفتن حجم چشمگیری پول را پیدا کند و بخش بزرگی از این مبلغ میان دولتهای عضو به شکل پولهای اهدایی توزیع شود. این تغییرات ساختاری سابقهای را ایجاد میکند که میتواند پایه و اساس یک بنای دولتی اروپایی بسیار باثباتتر باشد. مشکل کلیدی اتحادیه اروپا وجود یک اتحادیه پولی بدون سیاست مالی واحد متناسب است. در نتیجه این وضعیت در زمانهای رکود کشورهای عضو خیلی شبیه به ایالتهای آمریکا، به سبب ناتوانی در چاپ پول و یا گرفتن وامهای نامحدود، به شدت محدودیت پیدا میکنند اما در اروپا برخلاف آمریکا، آنها چیزی شبیه به دولتی فدرال برای رفتن به سراغش به منظور کسب کمک مالی نداشتهاند حالا اما چنین چیزی را به دست آوردهاند.
با این حال در حقیقت کل اروپاییها اتحادشان را حفظ نکردند اما یک عضو کلیدی یعنی بریتانیا رسما در ماه ژانویه خارج شد. این خروج در واقع نه تنها بر روند فعلی بیتاثیر نبوده بلکه ممکن است حتی حلال مسائل بوده باشد. بریتانیا یک عضو قدرتمند و بزرگ اروپا بود که به طور خاص قادر به حفظ حاکمیتش بوده و به این ترتیب در مقابل تلاشها برای تعمیق اتحاد در اروپا مقاومت میکرد. اگر این کشور همچنان در اروپا بود، توافق تاریخی مذکور با احتمال خیلی کمتری ممکن بود، رخ دهد و حتی ممکن بود که هرگز چنین توافقی روی میز گذاشته نشود زیرا بریتانیا به هنگام حضور در اتحادیه اروپا مواضعی خوشایند طبقه مالی آلمان و نه طبقه سیاسی آن را اتخاذ میکرد؛ به این ترتیب ممکن بود محاسبات سیاسی کشور آلمان تغییر نیافته و مرکل کمتر الزام به اتحاد با فرانسه را حس کند و بیشتر متمایل به کشورهای مقتصد همچون اتریش و هلند باشد؛ چیزی شبیه به کاری که آلمان بعد از بحران مالی انجام داد.
اما به نظر میرسد اتحاد در کشور ما آمریکا در حال فروپاشی است. مشخصه اولیه پاسخ آمریکا به شیوع کروناویروس پراکندگی و عدم انسجام آن و در حقیقت فقدان وجود یک سیاست ملی برای آن بوده است. خود ایالتها مسؤول ایجاد زیرساختهای آزمایشگیری و سیستم ردیابی تماسها و اجرای سیاستهای مربوط به مداخلههای غیر دارویی اعم از قرنطینه تا الزام به زدن ماسک بودهاند و حتی با یکدیگر برای دستیابی به تجهیزات حفاظت شخصی رقابت پیدا کردند. دولت فدرال کشور ما قطعاً به ایالات اختیارات چشمگیر و مسؤولیتهای چشمگیر در این حوزهها اعطا کرده اما لزوماً دولت فدرال نمیبایست انقدر در زمینه ایجاد زیرساختهای مشترک ضروری و یا حمایت از مجموعهای از بهترین خط مشیهای توافق شده ضعیف عمل میکرد. این مطمئناً دولت فدرال را ملزم نمیکند که از اهرمش برای مجازات استفاده کرده و به عنوان مثال از اعطای اعتبارات لازم برای تسهیل گشایش مدارس سرباز زند و در ادامه مناطقی را که در یک ویرانه مالی بازگشایی نمیکنند، تهدید کند.
تقصیر بخش عمده شکستها در قبال قدرت ملی در آمریکا به پای دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا است؛ کسی که ابداً تمایلی به استفاده از این قدرت ملی برای دستیابی به اهداف دستهجمعی معنادار و حتی برای همان اهداف مد نظر خودش همچون احداث دیوار در مرز با مکزیک نشان نداده است. اما ترامپ متهم به استفاده از قدرتش برای اعمال انحصار است همچون کاری که با سوء استفاده از اختیارش برای عفو و در جدیدترین مورد فرستادن ماموران فدرال به شهر پورتلند در پاسخ به اعتراضات جاری و آسیبها به اموال فدرال در آنجا کرد. همانطور که دامون لینکر، همکار من متذکر شده هدف این مداخله وی دقیقاً ایجاد همان آشوبی است که ادعا میکند دارد آن را فرو مینشاند و تئوری این است که این بینظمی عمومی نهایتا به این نامزد ریاست جمهوری کمک میکند تا وعده یک دست قدرتمند را بدهد. اما همچنین این رویکرد میخواهد نشان دهنده تمایل به استفاده از زور علیه آنهایی باشد که از نظر حامیان پروپاقرص ترامپ، شایسته چنین رفتاری هستند.
تبعات این رویکرد مدیریت فدرال در قبال انسجام ملی کشورمان یعنی رویکرد غفلت همراه با بیرحمی، احتمالاً خیلی مدت بعد از آنکه کار این دولت پایان یافته باشد احساس خواهد شد. یک دادستان ترقی خواه در پنسیلوانیا اخیراً گفت اگر ماموران فدرال قوانین حوزه قضایی وی را زیر پا بگذارند همچون کاری که در اورگان کردند دستور به بازداشت این ماموران خواهد داد. حتی اگر که او هرگز مجبور نشود به این تهدید عمل کند یک خط جدایی ترسیم شده است و دورنمای تقابل مستقیم میان مقامهای ایالتی و فدرال در آینده واقعی است. در این میان ایالتهایی همچون ایالتهای حوزه شمال شرق که برای مبارزه با کرونا ویروس به هم نزدیک شدند و هم اکنون مسافران دیگر نقاط کشور را به هنگام ورود به حوزه خود ملزم به قرنطینه میکنند بیتردید راههای جدیدی برای همکاری با هم بدون منتظر ماندن برای دولت فدرال پیدا خواهند کرد. هرچه آنها موفقتر باشند صرف انرژی به منظور تلاش برای همکاری با دیگر بخشهای کشور که دیدگاهی کاملاً متفاوت دارند برای آنها بیارزش خواهد شد.
تنها کشورهای دیگر نیستند که دلیل لازم را برای اعتماد نکردن به آمریکا دارند. شهروندان کشور ما نیز همه دلایل لازم را دارند تا در حساب کردن واقعی به روی هر گونه اکثریت ملی ناپایدار تردید داشته باشند".
انتهای پیام
نظرات